شهید عزتالله قادرى: خواهرم! با حفظ حجاب خود کاری زینبی کن
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۷۴۸۵۹
به گزارش خبرگزاری فارس از همدان، «شهید» شاهد شهود عرفانی شد و نقش هر چه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد.
«شهید» همان ستاره خاکنشین همیشه بیدار شبهای خون و آتش که تا لمس شعلههای بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عشق در منشور نور هشت هزار ستاره درخشان راه عاشقی، مأوای جاودانگیاش را به تصویر کشید تا درس استواری را در دل حادثه بر تارک تاریخ بنشاند.
حالا میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت... برگ سبزی تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
۵۰۱۸/ تبرک لحظاتمان با شهید عزتالله قادرى
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله یحب الذین یقاتلون فى سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص.
با سلام خدمت یگانه منجى عالم بشریت مهدى موعود و نایب بر حقش امام امت و امت امام و با سلام بر ارواح طیبه شهیدان از بدر، حنین تا کربلاى حسینى و از کربلاى حسینى تا نهضت جهانى امام خمینى و با سلام بر تمام پیکارجویانى که با نثار ارزشمندترین مایه زندگى خود نهال انقلاب اسلامى را آبیارى کردند و با کارهاى نیک و رشادتهاى خود قدرت ابرقدرتها را در هم شکستند.
و با سلام بر تمامى شما عزیزان وصیتنامهام را شروع می کنم.
خدمت مادر مهربانم سلام عرض میکنم، مادر جان امید است حالت خوب باشد و در شهادت من گریه نکنى، هر وقت خواستى براى فرزندت گریه کنى به یاد مظلومیت حسین(ع ) باش و بر او گریهکن.
مادرم! از این که نتوانستم فرزند خوبى برایت باشم امیدوارم مرا ببخشید و افتخار کنى که در دامن خود چنین فرزندى را تقدیم جمهورى اسلامى کردى، من که رفتم کارى حسینى کردم و تو که بر جاى ماندهاى باید با حفظ حجاب خود کارى زینبى کنی.
خدمت خواهر عزیزم سلام عرض میکنم و خوشبختىات را از درگاه خدا خواستارم. خواهرجان! از اینکه نتوانستم برادر خوبى برایت باشم معذرت میخواهم، امیدوارم مرا ببخشی. سفارش من به تو این است که با حفظ حجاب خود کارى زینبى کنى. سلام مرا به بچههایت برسان.
برادران! همیشه و در همه حال خصوصا بعد از نماز دعا به جان امام را فراموش نکنید، برای مرگ من گریه نکنید، سلاحم را به دست گیرید و بر قلب دشمن بتازید.
بدانید که من راه خود را آشکارا انتخاب کردهام پس بگویید عزت جان شهادتت مبارک.
پایان پیام/ ۳۱۴۰
منبع: فارس
کلیدواژه: جهاد در راه خدا حفظ حجاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۷۴۸۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روضه| آزار و اذیتهایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند+صوت
امام صادق (علیه السلام) در سال ۱۴۸ قمری به دست عوامل منصور دوانقی مسموم شد و بر اثر آن، به شهادت رسید. درباره روز شهادت امام جعفرصادق علیهالسلام ۲ روایت ذکر شده است: روایت نخست دلالت دارد که آن حضرت در ۲۵ شوال به شهادت رسید و روایت دوم میگوید آن حضرت در نیمه رجب سال ۱۴۸ قمری به شهادت رسید اما نظر مشهور و معروف علمای شیعه روایت نخست است.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین مسعود عالی -استاد حوزه علمیه- با اشاره به اذیت و آزارهایی که بر امام صادق(ع) روا داشتند، اظهار کرد: امام را خیلی اذیت کردند، سن ایشان را تا ۷۱ سالگی نوشتند و کمترین نقل از سن ایشان ۶۵ سالگی است، به همین منظور به امام صادق(ع) شیخ الائمه میگفتند زیرا سن ایشان زیاد بود.
وی ادامه داد: امام صادق(ع) را چندین بار پشت مرکب دواندند. امام سنشان بالا بود اما آن نانجیب رعایت امام را نمیکرد. در همین شرایط حضرت چندین بار بر روی زمین نشست و گفت بزارید من نفس بگیرم.
این استاد حوزه علمیه تصریح کرد: همانطور که در روضهها شنیدید چندین مرتبه به خانه امام آتش پرتاب کردند که یکبار امام صادق(ع) وقتی به کمک همسایهها آتش را خاموش میکرد یک گوشهای نشست و گریه کرد.
حجتالاسلام والمسلمین عالی ابراز کرد: همه به سراغ امام آمدند و گفتند آقا دیگر تمام شد و شکر خدا به کسی همه لطمه وارد نشد دیگر گریه نکنید.
وی افزود: امام فرمودند «گریه من برای اینچیزا نیست، وقتی که خانه را آتش زدند، با وجود اینکه من و چند تا از همسایهها که مردها بودند، حضور داشتیم بچهها با دیدن این صحنه وحشت میکردند و به این طرف و آن طرف میرفتند، در حالی که من آرامشان میکردم.»
این استاد حوزه علمیه یادآور شد: امام در ادامه سخن خود یادآور شد که دراین لحظه یاد جدم اباعبدالله(ع) افتادم که عصر عاشورا بچههایش بودند اما هیچ مردی نبود جز امام سجاد(ع) که ایشان داخل خیمه بود و کسی نبود که بچهها را تسلی بدهد، گریهام برای این بود که آن روز بچهها چه کردند.
انتهای پیام